آيه هاي ترديد

اين ها نه زخم هايي است كه در زندگي، در انزوا، مثل خوره ذره ذره روح آدم را مي خورند و مي تراشند، و نه حرف هايي است كه آدم به سايه اش مي گويد تا خودش را به او معرفي كند. بلكه حرف هاي سايه اي است با خودش؛ سايه اي كه آدمش رفته، نيست ديگر.

My Photo
Name:

"All my life I've been harassed by questions: Why is something this way and not another? How do you account for that? This rage to understand, to fill in the blanks, only makes life more banal. If we could only find the courage to leave our destiny to chance, to accept the fundamental mystery of our lives, then we might be closer to the sort of happiness that comes with innocence."

20100616

در تمام طول تاريکی
ماه در مهتابی شعله می کشيد
ماه
دل تنهای شب خود بود
داشت در بغض طلائی رنگش ميترکيد...

2 Comments:

Anonymous فروز said...

آشنا بود و دوست داشتنی. انگار روزهای غربت و خستگی و دلتنگی مرا به تصویر بکشند. البته من ماهِ ماه نیستم :) . خیلی دوست اش داشتم. خیلی سام.

Fri Jun 18, 03:06:00 PM GMT  
Anonymous شيما said...

و نسيم تسليم
به فرامين خداياني نشناخته و مرموز.....

Mon Jun 28, 08:38:00 AM GMT  

Post a Comment

<< Home