آيه هاي ترديد

اين ها نه زخم هايي است كه در زندگي، در انزوا، مثل خوره ذره ذره روح آدم را مي خورند و مي تراشند، و نه حرف هايي است كه آدم به سايه اش مي گويد تا خودش را به او معرفي كند. بلكه حرف هاي سايه اي است با خودش؛ سايه اي كه آدمش رفته، نيست ديگر.

My Photo
Name:

"All my life I've been harassed by questions: Why is something this way and not another? How do you account for that? This rage to understand, to fill in the blanks, only makes life more banal. If we could only find the courage to leave our destiny to chance, to accept the fundamental mystery of our lives, then we might be closer to the sort of happiness that comes with innocence."

20090321

من دروغ هاي بزرگ را دوست دارم. كشتن آدم هاي كمرنگ را. سركيسه كردن آدم هاي بي دفاع را. تصاحب آدم هاي بي شيله پيله را. بحث كردن با آدم هاي پرت را. وام دادن به آبرودارهاي تنگ دست خوش خلق كم حرف را. ترحم بي منت به بالا دستي ها را. چاپلوسي تازه به دوران رسيده هاي پشت ميز را. امتحان كردن تحمل شانه هاي خسته از كشيدن را با يك بار اضافه درست نزديكي هاي خط پايان را ــ درست مثل خداي كنجكاو خودم ــ زخم زبان زدن به آدم هاي لال را.
باور كنيد فقط به خاطر خلوصش. به خاطر خلاصي از خودنماييش. به خاطر تزكيه نفسش. به خاطر صفائي كه پشت كار خوابيده است.

1 Comments:

Anonymous ریرا said...

میدانم تو روی زمین داری هی و هی خدایی میکنی.....هر لحظه می افرینی و باز از نو و دوباره می سازی و هی به این بازی زمینی می خندی....خندهای از سر درد

Tue Dec 29, 10:28:00 PM GMT  

Post a Comment

<< Home