اين جا همه چيز رنگ مي بازد، مگر من که همان من...
همه ي زردهايي که آن همه وقت کاشتم حالا سفيد سفيد شده اند
کمتر خوابم مي برد و تمام روز را با پنجره سايه بازي مي کنم
شب ها مدام کش مي آيند...
من حاضرم قسم بخورم اين تو بودي که کفش هايت آن گوشه بود و من
عاشقشان.
و اين من بودم که اتاقم پر بود از لباس تازه شسته و بوي
سفيد پودر و بوي هلهله هاي تن تو
تو حالا هرچقدر هم پاک
و هرچقدر هم که تمام توهم هاي من باشي،
چه کار مي شود کرد اگر اسمم مدام از يادت مي رود
حالا بنشين فکرش را بکن چند قايق بسازم
با کاغذ و
صفحه ي حوادث روزنامه هاي پدر
تا آب تو را با خود نبرد؟
همه ي زردهايي که آن همه وقت کاشتم حالا سفيد سفيد شده اند
کمتر خوابم مي برد و تمام روز را با پنجره سايه بازي مي کنم
شب ها مدام کش مي آيند...
من حاضرم قسم بخورم اين تو بودي که کفش هايت آن گوشه بود و من
عاشقشان.
و اين من بودم که اتاقم پر بود از لباس تازه شسته و بوي
سفيد پودر و بوي هلهله هاي تن تو
تو حالا هرچقدر هم پاک
و هرچقدر هم که تمام توهم هاي من باشي،
چه کار مي شود کرد اگر اسمم مدام از يادت مي رود
حالا بنشين فکرش را بکن چند قايق بسازم
با کاغذ و
صفحه ي حوادث روزنامه هاي پدر
تا آب تو را با خود نبرد؟
2 Comments:
........ gaah bayad bejaye khandan o neveshtan o fekr kardan o hes kardan ghargh dar vaghiyat shod....kesaafati be esme vaghiyat ke baes shod adam tabdil be ensani osyangar beshe gaahi faghat bayad ta haghighati mahz o khunalud mord o zende shod gaahi
من حاضرم قسم بخورم اين تو بودي که کفش هايت آن گوشه بود و من
عاشقشان.
Post a Comment
<< Home