آيه هاي ترديد

اين ها نه زخم هايي است كه در زندگي، در انزوا، مثل خوره ذره ذره روح آدم را مي خورند و مي تراشند، و نه حرف هايي است كه آدم به سايه اش مي گويد تا خودش را به او معرفي كند. بلكه حرف هاي سايه اي است با خودش؛ سايه اي كه آدمش رفته، نيست ديگر.

My Photo
Name:

"All my life I've been harassed by questions: Why is something this way and not another? How do you account for that? This rage to understand, to fill in the blanks, only makes life more banal. If we could only find the courage to leave our destiny to chance, to accept the fundamental mystery of our lives, then we might be closer to the sort of happiness that comes with innocence."

20080114

وانمود كن او را نمي بيني، قلب من
اگر چه دارد مي آيد
در راه ما
وانمود كن به او نيازي نداري، قلب من
اما لبخند بزن و وانمود كن همجنس باز هستي
براي فرار خيلي ديره، قلب من
لبخند بزن اگر اشك ها
شروع به ريزش كردند
به بالاي سر او نگاه كن
وانمود كن عاشق ش نيستي
وانمود كن او را نمي بيني
هرگز...

چه خوب است که ديگر کسي به دنبال من نمي گردد.
چه امن است جهان حالا که ديگر کسي مرا پيدا نمي کند.
چه بيکران است اين گسترهٌ تنهايي.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home