زلالي لهجه ي باران
دريغا تلخ بود آن شب
ميان آن همه فرياد.
زن پچ پچي دارد
به نوميدي:
خدايا!
كاش برگردد، ببيند
آتش روشن
ــ دلم را ــ
در كنار ساحل خاموش...
دريغا تلخ بود آن شب
ميان آن همه فرياد.
زن پچ پچي دارد
به نوميدي:
خدايا!
كاش برگردد، ببيند
آتش روشن
ــ دلم را ــ
در كنار ساحل خاموش...