آيه هاي ترديد

اين ها نه زخم هايي است كه در زندگي، در انزوا، مثل خوره ذره ذره روح آدم را مي خورند و مي تراشند، و نه حرف هايي است كه آدم به سايه اش مي گويد تا خودش را به او معرفي كند. بلكه حرف هاي سايه اي است با خودش؛ سايه اي كه آدمش رفته، نيست ديگر.

My Photo
Name:

"All my life I've been harassed by questions: Why is something this way and not another? How do you account for that? This rage to understand, to fill in the blanks, only makes life more banal. If we could only find the courage to leave our destiny to chance, to accept the fundamental mystery of our lives, then we might be closer to the sort of happiness that comes with innocence."

20080918

اندیشه هایم را
با گیره ای در خیال می آویزم
تا باد
حکم نافرمانی را در جهان پخش نکند.

ــ از تعلق و درد خالي شده ام.
ــ چه خوب!
ــ جهانيان بدانند!
ــ و رعايا شاد باشند...

20080913

قناری در حسرت بوسه بود،
حتی بوسه ی کلاغ
در تمنای لانه بود،
حتی لانه ی کرکس.
قناری تنها بود
مثل فاحشه ی محل ما.

20080902

با خدا روراست باش تا اونم تو رو به راه راست هدايت كنه