Sam don't be Sad. Life is crazy, Life is mad.
Don't be afraid. That's your destiny, The only chance...
Take it, take it in your hands.
آيه هاي ترديد
اين ها نه زخم هايي است كه در زندگي، در انزوا، مثل خوره ذره ذره روح آدم را مي خورند و مي تراشند، و نه حرف هايي است كه آدم به سايه اش مي گويد تا خودش را به او معرفي كند. بلكه حرف هاي سايه اي است با خودش؛ سايه اي كه آدمش رفته، نيست ديگر.
About Me
- Name: Sam ARYANMEHR
"All my life I've been harassed by questions: Why is something this way and not another? How do you account for that? This rage to understand, to fill in the blanks, only makes life more banal. If we could only find the courage to leave our destiny to chance, to accept the fundamental mystery of our lives, then we might be closer to the sort of happiness that comes with innocence."
20090218
20090216
و قتی می آمدی
انتظار
خطی موازی بود
با جاهائی که هیچ کجا نبودند
و صدا هائی
که جیکشان در نمی آمد
می دانی چه بهای سنگینی ست
خواستن را نخواستن!
سردی آغوشی که شب ستاره می شمرد
حمام زیباترین حجله گیتی ست
شاعرانه ترین ترانه انجماد
آنجا خلق می شود...
اکنون که رفتهای
تابستان آغاز راه بازگشت پیش رو
پائیز رنگ پوستم
سپید خواب هر شب
سیاه پوشم
سکوت را ترجیح می دهم
دستانت هستند که می سازند
ماندن یا رفتن
برای من هنوز نیامده ای که بمانی
گرچه ...
ستایش ستاره ای ست دنباله دار
راه خانه ات از کوچه کهکشان راه شیری می گذشت
خیابان خشک
پیداست تاکسی ها رنگ باران ندیده اند
پیاده می رسم
به تو ...!؟
انتظار
خطی موازی بود
با جاهائی که هیچ کجا نبودند
و صدا هائی
که جیکشان در نمی آمد
می دانی چه بهای سنگینی ست
خواستن را نخواستن!
سردی آغوشی که شب ستاره می شمرد
حمام زیباترین حجله گیتی ست
شاعرانه ترین ترانه انجماد
آنجا خلق می شود...
اکنون که رفتهای
تابستان آغاز راه بازگشت پیش رو
پائیز رنگ پوستم
سپید خواب هر شب
سیاه پوشم
سکوت را ترجیح می دهم
دستانت هستند که می سازند
ماندن یا رفتن
برای من هنوز نیامده ای که بمانی
گرچه ...
ستایش ستاره ای ست دنباله دار
راه خانه ات از کوچه کهکشان راه شیری می گذشت
خیابان خشک
پیداست تاکسی ها رنگ باران ندیده اند
پیاده می رسم
به تو ...!؟